هفتمین برنامه از «سینما-دانشگاه» کار مشترک دانشکده علوم اجتماعی و مدرسه سینمای ملی ایران با اکران فیلم شیفت شب، در دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش دانشجویان حاضر در برنامه دوشنبه، ۲۶ بهمن ماه، هفتمین نشست از مجموعه برنامههای «سینما دانشگاه» با حضور جمعی از اساتید حوزه ی ارتباطات و جامعه شناسی و منتقدین سینما، برگزار شد.
این فیلم واقعیت خانوادههای ایرانی را بازنمایی نمیکند
دکتر شراره مهدی زاده، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا به عنوان اولین سخنران به نقد و تحلیل فیلم پرداخت.
«خانواده در سینمای ایران به شکل مطلوب و واقعی نشان داده نشده و نمیشود.» به طور کل در سینما ی ایران به خانواده و به خصوص نقش زنان در خانواده خیلی کم پرداخته شده است و این درحالی است که خانواده چه به لحاظ دینی و چه جامعهشناختی، رکن اصلی جامعه است و سینما طبق رسالت خود موظف است آن را به گونهای صحیحتر بازنمایی کند.
مهدیزاده همچنین معتقد است که برجستهترین نکات منفی و غیر واقعی از نظر وی، شخصیت پردازی سطحی و ساده، به گونهای چونان ساده انگارانه که دو کاراکتر اصلی به طور کل شناختی از هم نداشته وعلیرغم این امر، به همزیستی امیدوارانهشان به عنوان یک زوج ادامه میدهند و حل مشکلاتی بزرگ و پیچیده به صورت خیلی ساده و ابتدایی توسط کاراکترها به غایت باورناکردنی است.
از نگاه این جامعه شناس فیلم نکات مثبتی را هم دارد که مطابق واقعیت پرداخته شدهاند؛ «کمک خانواده دو زوج به حل مشکلات و وابستگیهای آنها به واسطه ی مذهب را میتوان از نکات مثبت فیلم بهشمار آورد»
وی همچنین اشاره میکند که: «این فیلم مناسبات درون خانواده را نشان می دهد ولی نقش فرزند در آن به شدت کم رنگ است.»
نگاه فیلم، به کاراکترها و مشکلاتشان سادهانگارانهاست
ادامه ی نقد با شاهین امین، رونامهنگار و منتقد سینما جلو میرود؛ به اعتقاد او نسبت دادن یک فیلم به کل جامعه اشتباه بزرگی است و این رویکرد به سینما ی ایران آسیب زده است.
«فیلم شیفت شب بهترین کار نیکی کریمی هست اما به شدت متوسط است و ایرادات جدی دارد.» به باور امین، در ابتدای روند فیلم، گره هایی برای مخاطب ایجاد میشود و سیر داستانی آغاز می شود اما از یک جایی به بعد، این پروسه دچار ساده انگاری بیمعنایی میشود .
وی در ادامه با بخشی از صحبت های دکتر مهدی زاده مخالفت کرده و معتقد است: «در جامعه ی ما بسیاری از زنان و مردان نقشهای اجتماعی یکدیگر را به خوبی نمی شناسند ولی انگار همه توافق دارند که زنان در این مقیاس، کمتر دیده شده اند»
به اعتقاد امین سینما یک مدیوم است کنار سایر مدیوم ها . او در مغایرت با سخنان دکتر مهدی زاده باور دارد که از سینما نباید انتظار زیادی در حد معجزه یا تغییر ناگهانی وضع جامعه داشت، چرا که این رسالت سینما نیست. حتی اگر تمامی امکانات در اختیار سینما باشند افرادی با این نگاه تند جامعهشناختی نمی توانند فیلم های بسیار خوب و موفقی بسازند. توانایی های آنها هم در این زمینه خیلی بیشتر از دیگران نیست و تفاوت چشم گیری ندارد.
جزئیات و درگیری ها و تنش ها در یک فیلم هستند که مخاطب را جذب کرده و منتظر نگه میدارند تا در فرصتی، پیامی به آنها منتقل شود.فیلم جدایی نادر از سیمین مصداقی از این امر است. اما در فیلم شیفت شب اوضاع به طور کل متفاوت است. در قیاسی دیگر، شاید فیلم ابد و یک روز هم موفقیت چشمگیر خود را مدیون همین قبیل اتفاقات در هم تنیدهی بطن قصهاش است و شمای مخاطب، هنگام تماشای آن دچار ساده انگاری نمی شوید .
به باور امین، برای جلوگیری از این اتفاقات باید حوزه های مختلف علوم با سینما وارد رابطهای تنگاتنگ شده و مداخله داشته باشند، به ویژه علوم انسانی و اجتماعی. ااتفاقی که در این فیلم رخ نداده و شاید هر دوی این علوم به یک میزان مقصرند.
سبکها و لحنهای متفاوت به این فیلم آسیب وارد کردهاند
سخنران سوم دکتر مسعود کوثری بود که معتقد است تحلیلی از این فیلم ندارد و میتواند صادقانه چنین اظهار کند که چیزی از این فیلم دستگیرش نشده است .
به باور وی، «امری که بیش از همه به فیلم اسیب زده است، وجود سبک ها و لحن های متفاوت است که نمیتوانند با انتظارات مخاطب پیش روند زیرا مخاطب از همان ابتدا انتظارات خود را می چیند ولی در این فیلم این انتظارات دیوار های نصفه ای است که او می چیند و در نهایت وقتی تلنگری زده میشود، مخاطب ما به جای مجذوب شدن اصلا نمیداند به کدام آجر از انتظار خود این تلنگر وارد شده است.»
فیلم در جاهایی استعاری است که این شاید نقطه ی قوت آن محسوب شود؛ مثلا کانال ها و فاضلاب هایی در زیر شهر نشان دهنده ی روابط و کانال های اجتماع هستند و موشهایی که وجود دارد وسوسه های درونی افراد هستند اما کارگردان نتوانسته از این استعارات، به دلیل وجود گپ ها و فواصل زیادیی که هست استفاده ی لازم را ببرد .
علت موفقیت فیلم جدایی نادر از سیمین هم در قیاس با این فیلم، وجود سیری بود که مخاطب آن را قبول میکرد و با ان همراه میشد ولی این فیلم چیزی به ما نمی دهد و در آخر هم به آنچه که میخواهد نمیرسیم .
زن، نقطهی کانونی این فیلم است
در ادامه ی صحبت ها به نکاتی اشاره شد مثل این که زن در فیلم از طرف دیگران وادار به سکوت و عقب نشینی میشود اما در نهایت هماوست که میتواند مشکلات را حل کند.
خانم دکتر راودراد، معاون پژوهشی دانشکدهی علوم اجتماعی نیز نکاتی را از این قبیل متذکر میشوند:
نخست آنکه مشکلات را مرد به وجود اورده بود اما کسی که ناچار به تحمل بود زن خانواده بود؛ اعم از اذیت های طلبکار ها و دعوا با همسرش و این امر اسفباری است که در جامعه ی ما زیاد دیده میشود.
نکته ی دوم ان که کارگردان میتوانست در زمانی که به زن خانواده گفته میشود همسرش قصد کشتن او و فرزندش را دارد در مخاطب ایجاد دلهره و سپس رفع آن کند و از این طریق جذابیت بیشتری را برای مخاطب ایجاد کند. همچنین قصه ی فرعی موجود، علیرغم انتظار مخاطب در واقع هیچ کمکی به روند اصلی نمیکند. علاوهبر اینها، در فیلم نشان داده شد که این باور که مرد مشکلات کاری خود را نباید به خانه بیاورد اشتباه است زیرا این مرد با این کار داشت خانواده خود را به سمت تباهی میبرد؛ اما درستی یا نادرستی این نگاه و تحلیل جامعهشناختی آن جای بحث دارد. در انتها هم این که در این فیلم نقش زن منفعل است و از دانش خود استفاده ای نمیکند و انگار نمی تواند گفت و گویی با دیگران ایجاد کند.
در جمع بندی نیز دکتر کوثری اضافه کرد که پایان فیلم پر از بهت است و کاراکتر اصلی نمیتواند حسی معلوم را به مخاطبی که چندان هم درگیر جریان نشده منتقل کند. فیلم ، فیلمی است میان مایه، یعنی همه چیز در آن هست، ولی اینها از سطح، عمیقتر نمیشوند.